معنی فارسی re-planted

B1

کاشتن دوباره، به معنای قرار دادن گیاه در خاک دوباره بعد از اینکه از جایی برداشته شده است.

To plant something again in the ground after it has been removed.

example
معنی(example):

من دیروز گل‌ها را در باغچه‌ام دوباره کاشتم.

مثال:

I re-planted the flowers in my garden yesterday.

معنی(example):

بعد از طوفان، آن‌ها مجبور شدند تمام درختان را دوباره بکارند.

مثال:

After the storm, they had to re-plant all the trees.

معنی فارسی کلمه re-planted

: معنی re-planted به فارسی

کاشتن دوباره، به معنای قرار دادن گیاه در خاک دوباره بعد از اینکه از جایی برداشته شده است.