معنی فارسی re-shuffling

B1

عمل دوباره ساماندهی یا ترتیب دادن به چیزی.

The act of shuffling again, especially in contexts like teams or groups.

example
معنی(example):

دوباره شانه کردن تیم منجر به بهبود عملکرد شد.

مثال:

The re-shuffling of the team led to better performance.

معنی(example):

ما متوجه شدیم که دوباره شانه کردن می‌تواند همکاری تیمی را بهبود بخشد.

مثال:

We noticed that re-shuffling could enhance teamwork.

معنی فارسی کلمه re-shuffling

: معنی re-shuffling به فارسی

عمل دوباره ساماندهی یا ترتیب دادن به چیزی.