معنی فارسی re-valued

B1

به ارزش جدیدی که پس از ارزیابی مجدد برای چیزی تعیین می‌شود.

Assigned a new value through reassessment.

example
معنی(example):

پس از نوسازی، خانه دوباره ارزیابی شد.

مثال:

The house was re-valued after the renovations.

معنی(example):

نقاشی‌های او دوباره به قیمت بالاتری ارزیابی شده‌اند.

مثال:

Her paintings have been re-valued at a much higher price.

معنی فارسی کلمه re-valued

: معنی re-valued به فارسی

به ارزش جدیدی که پس از ارزیابی مجدد برای چیزی تعیین می‌شود.