معنی فارسی reaccompanied
B1دوباره همراهی شدن، به معنای ملحق شدن دوباره به کسی یا چیزی.
To be accompanied again by someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
او بعد از این رویداد دوباره توسط دوستش همراه شد.
مثال:
She was reaccompanied by her friend after the event.
معنی(example):
موسیقیدانان برای اجرای نهایی دوباره بر صحنه همراه شدند.
مثال:
The musicians were reaccompanied on stage for the final performance.
معنی فارسی کلمه reaccompanied
:
دوباره همراهی شدن، به معنای ملحق شدن دوباره به کسی یا چیزی.