معنی فارسی reaccomplish
B1دوباره به دست آوردن یا محقق کردن چیزی.
To accomplish again; to achieve something that was lost.
- VERB
example
معنی(example):
او هدف دارد که امسال اهدافش را دوباره محقق کند.
مثال:
He aims to reaccomplish his goals this year.
معنی(example):
او به سختی کار میکند تا آنچه را که از دست داده دوباره محقق کند.
مثال:
She is working hard to reaccomplish what she lost.
معنی فارسی کلمه reaccomplish
:
دوباره به دست آوردن یا محقق کردن چیزی.