معنی فارسی reachably

B1

به راحتی در دسترس، به صورتی که بتوان به کسی یا چیزی رسید.

In a manner that is easy to reach or access.

example
معنی(example):

این اطلاعات به راحتی در وب‌سایت قابل دسترس بود.

مثال:

The information was reachably available on the website.

معنی(example):

او برای مشاوره‌های تلفنی به راحتی در دسترس بود.

مثال:

He made himself reachably available for cell phone consultations.

معنی فارسی کلمه reachably

: معنی reachably به فارسی

به راحتی در دسترس، به صورتی که بتوان به کسی یا چیزی رسید.