معنی فارسی reachy
B1دسترسپذیر و با قابلیت ارتباط، میتواند به معنی فراخ بودن نیز باشد.
Having a wide reach or ability to make connections.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شاخههای بلندی درخت بهسوی باغ گسترش یافته بود.
مثال:
The reachy branches of the tree extended far into the garden.
معنی(example):
شخصیت فراگیر او باعث محبوبیتش در میان همسن و سالانش شد.
مثال:
His reachy personality made him well-liked among his peers.
معنی فارسی کلمه reachy
:
دسترسپذیر و با قابلیت ارتباط، میتواند به معنی فراخ بودن نیز باشد.