معنی فارسی reachless

B1

بی‌دسترس، اشاره به شرایطی که دسترسی به چیزی ممکن نیست.

Not reachable or accessible, often implying a sense of isolation.

example
معنی(example):

در مناطق دورافتاده، برخی افراد به دلیل کمبود خدمات احساس بی‌دسترس بودن می‌کنند.

مثال:

In remote areas, some people feel reachless due to lack of services.

معنی(example):

فناوری بی‌دسترس بسیاری را عقب نگه داشت.

مثال:

The reachless technology left many behind.

معنی فارسی کلمه reachless

: معنی reachless به فارسی

بی‌دسترس، اشاره به شرایطی که دسترسی به چیزی ممکن نیست.