معنی فارسی reacquaints

B1

دوباره آشنا کردن یا آشنا شدن با کسی یا چیزی.

To make someone familiar with someone or something again.

verb
معنی(verb):

To acquaint again; to reintroduce or refamiliarise.

example
معنی(example):

او هر سال با دوستان قدیمی خود دوباره آشنا می‌شود.

مثال:

He reacquaints himself with old friends every year.

معنی(example):

دوباره آشنا شدن می‌تواند تجربه‌ای شاد باشد.

مثال:

Reacquaints can be a joyful experience.

معنی فارسی کلمه reacquaints

: معنی reacquaints به فارسی

دوباره آشنا کردن یا آشنا شدن با کسی یا چیزی.