معنی فارسی reactively
B1به حالتی اشاره دارد که در آن عمل یا واکنش به یک اتفاق یا محرک به سرعت و بدون تفکر قبلی صورت میگیرد.
In a manner characterized by reaction, often without prior thought or planning.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم به طور واکنشی به تغییر ناگهانی در بازار پاسخ داد.
مثال:
The team responded reactively to the sudden change in the market.
معنی(example):
او به طور واکنشی عمل کرد به جای اینکه از پیش برنامهریزی کند.
مثال:
He reacted reactively instead of planning ahead.
معنی فارسی کلمه reactively
:
به حالتی اشاره دارد که در آن عمل یا واکنش به یک اتفاق یا محرک به سرعت و بدون تفکر قبلی صورت میگیرد.