معنی فارسی readaptation

B2

فرآیند تطبیق مجدد به شرایط یا موقعیت‌های جدید.

The process of adapting again or in a different way.

example
معنی(example):

بازآموزی به فرهنگ جدید به زمان نیاز دارد.

مثال:

Readaptation to the new culture requires time.

معنی(example):

فرآیند بازآموزی می‌تواند برای بسیاری از مردم چالش‌برانگیز باشد.

مثال:

The readaptation process can be challenging for many people.

معنی فارسی کلمه readaptation

: معنی readaptation به فارسی

فرآیند تطبیق مجدد به شرایط یا موقعیت‌های جدید.