معنی فارسی readaptiness
B1حالت یا کیفیت آمادگی برای سازگاری مجدد.
The quality of being ready to adapt again or differently.
- NOUN
example
معنی(example):
سازگاری مجدد او در زمان انتقال به یک شهر جدید مشهود بود.
مثال:
Her readaptiness was evident when she moved to a new city.
معنی(example):
سازگاری مجدد تیم به آنها کمک کرد تا به سرعت از مشکلات بازگردند.
مثال:
The team's readaptiness helped them bounce back quickly from setbacks.
معنی فارسی کلمه readaptiness
:
حالت یا کیفیت آمادگی برای سازگاری مجدد.