معنی فارسی reaffection

B1

تأثیر دوباره یا بازگشت احساسات و عواطف قبلی، به ویژه در روابط شخصی.

The act of affecting something again, often in emotional or relational contexts.

example
معنی(example):

تأثیر دوباره بر رابطه‌شان پس از عذرخواهی مشهود بود.

مثال:

The reaffection of their bond was evident after the apology.

معنی(example):

از طریق تأثیر مجدد، دوستی خود را تقویت کردند.

مثال:

Through reaffection, they strengthened their friendship.

معنی فارسی کلمه reaffection

: معنی reaffection به فارسی

تأثیر دوباره یا بازگشت احساسات و عواطف قبلی، به ویژه در روابط شخصی.