معنی فارسی reaffiliated

B1

دوباره وابسته شده به یک گروه یا سازمان.

Having been formally affiliated with an organization again.

example
معنی(example):

این گروه پس از چند سال استقلال دوباره وابسته شد.

مثال:

The group was reaffiliated after several years of independence.

معنی(example):

آنها ماه گذشته دوباره به کمیته وابسته شدند.

مثال:

They were reaffiliated with the committee last month.

معنی فارسی کلمه reaffiliated

: معنی reaffiliated به فارسی

دوباره وابسته شده به یک گروه یا سازمان.