معنی فارسی reaffiliation
B1عمل یا فرایند وابسته شدن دوباره به یک گروه یا سازمان.
The act or process of becoming affiliated with an organization again.
- NOUN
example
معنی(example):
وابستگی دوباره در طول کنفرانس سالانه انجام شد.
مثال:
The reaffiliation took place during the annual conference.
معنی(example):
وابستگی دوباره او به گروه با استقبال گرم مواجه شد.
مثال:
Her reaffiliation with the group was warmly welcomed.
معنی فارسی کلمه reaffiliation
:
عمل یا فرایند وابسته شدن دوباره به یک گروه یا سازمان.