معنی فارسی reagitating
B1عمل هم زدن مجدد یک ترکیب یا محلول برای بهبود کیفیت آن.
The act of agitating or stirring something again.
- VERB
example
معنی(example):
دوباره هم زدن رنگ، قوام آن را برای پروژه بهبود بخشید.
مثال:
Reagitating the paint improved its consistency for the project.
معنی(example):
ما در حال دوباره هم زدن مخلوط هستیم تا از ترکیب همه اجزاء اطمینان حاصل کنیم.
مثال:
We are reagitating the mixture to ensure all components are blended.
معنی فارسی کلمه reagitating
:
عمل هم زدن مجدد یک ترکیب یا محلول برای بهبود کیفیت آن.