معنی فارسی real presence
C2وجود واقعی، حضوری که در آن احساس شود حقیقت غیرمادی در بین افراد وجود دارد.
The belief in the actual presence of a divine being in a particular place.
- noun
noun
معنی(noun):
The actual presence of Christ's body and blood in the Eucharistic sacrament.
example
معنی(example):
در طول مراسم، بسیاری وجود واقعی ارواح را احساس کردند.
مثال:
During the ceremony, many felt a real presence of the spirits.
معنی(example):
در زمینه دینی، وجود واقعی به معنای حضور واقعی الهی است.
مثال:
In the religious context, real presence refers to the true presence of the divine.
معنی فارسی کلمه real presence
:
وجود واقعی، حضوری که در آن احساس شود حقیقت غیرمادی در بین افراد وجود دارد.
