معنی فارسی realigns
B1دوباره تنظیم کردن یا تغییر مجدد جهت یک چیز به سمت هدف یا موقعیتی جدید.
To adjust or change the direction of something or to restore to a correct position.
- verb
verb
معنی(verb):
To bring back into alignment.
معنی(verb):
To align again or anew.
example
معنی(example):
شرکت اهداف خود را برای سازگاری با تغییرات بازار دوباره تنظیم میکند.
مثال:
The company realigns its goals to adapt to market changes.
معنی(example):
او کتابها را روی قفسه دوباره مرتب میکند تا ظاهری مرتب داشته باشند.
مثال:
He realigns the books on the shelf to make them look neat.
معنی فارسی کلمه realigns
:
دوباره تنظیم کردن یا تغییر مجدد جهت یک چیز به سمت هدف یا موقعیتی جدید.