معنی فارسی realizable

B2 /ˌɹi.əˈlaɪz.ə.bl̩/

قابل انجام و تحقق، به ویژه در زمینه‌های برنامه‌ریزی و پروژه‌ها.

Able to be made real or achievable.

adjective
معنی(adjective):

Capable of being realized or achieved.

example
معنی(example):

این پروژه در بازه زمانی داده شده قابل تحقق است.

مثال:

The project is realizable within the given timeframe.

معنی(example):

هدف‌های او بلندپروازانه است اما قطعاً قابل تحقق است.

مثال:

Her goals are ambitious but definitely realizable.

معنی فارسی کلمه realizable

: معنی realizable به فارسی

قابل انجام و تحقق، به ویژه در زمینه‌های برنامه‌ریزی و پروژه‌ها.