معنی فارسی realleged
B2دوباره مطرح شده یا بیان شده در یک زمینه خاص.
Presented again, especially in a legal or formal capacity.
- VERB
example
معنی(example):
شواهد در دادرسیهای دادگاه دوباره مطرح شد.
مثال:
The evidence was realleged in the court proceedings.
معنی(example):
پس از بازگو کردن، پرونده توجه جدیدی را جلب کرد.
مثال:
Once realleged, the case gained new attention.
معنی فارسی کلمه realleged
:
دوباره مطرح شده یا بیان شده در یک زمینه خاص.