معنی فارسی reannexing
B2عمل فعلی که در آن یک کشور یا دولت یک سرزمین را دوباره ضمیمه میکند.
The act of annexing a territory again, often involving legal and political implications.
- VERB
example
معنی(example):
فرآیند دوباره ضمیمه کردن یک منطقه میتواند چالشهای سیاسی زیادی ایجاد کند.
مثال:
The process of reannexing a region can often create political challenges.
معنی(example):
دوباره ضمیمه کردن نیاز به توجه دقیق به حقوق بینالملل و روابط دارد.
مثال:
Reannexing requires careful consideration of international law and relations.
معنی فارسی کلمه reannexing
:
عمل فعلی که در آن یک کشور یا دولت یک سرزمین را دوباره ضمیمه میکند.