معنی فارسی reannexed
B2زمانی که یک منطقه یا سرزمین دوباره به یک کشور یا دولت پیوسته شده است.
Describing a territory that has been annexed again, particularly after a period of separation.
- VERB
example
معنی(example):
این سرزمین پس از یک روند طولانی مذاکره به طور رسمی دوباره ضمیمه شد.
مثال:
The territory was officially reannexed after a long negotiation process.
معنی(example):
پس از دوباره ضمیمه شدن، این منطقه تحت صلاحیت دولت جدید قرار گرفت.
مثال:
Once reannexed, the area fell under the jurisdiction of the new government.
معنی فارسی کلمه reannexed
:
زمانی که یک منطقه یا سرزمین دوباره به یک کشور یا دولت پیوسته شده است.