معنی فارسی reannexation

B2

عملیاتی که در آن یک دولت یا کشور بخشی از خاک یا سرزمین خود را که قبلاً جدا شده است، دوباره به طور رسمی ضمیمه می‌کند.

The action of annexing again, particularly in reference to a territory previously taken away.

example
معنی(example):

بازپس‌گیری زمین با واکنش‌های متفاوتی از طرف جامعه جهانی روبرو شد.

مثال:

The reannexation of the land was met with mixed reactions from the international community.

معنی(example):

دوباره ضمیمه کردن می‌تواند اغلب به اختلافاتی منجر شود اگر همه طرف‌های مربوطه با آن موافقت نکنند.

مثال:

Reannexation can often lead to disputes if not agreed upon by all parties involved.

معنی فارسی کلمه reannexation

: معنی reannexation به فارسی

عملیاتی که در آن یک دولت یا کشور بخشی از خاک یا سرزمین خود را که قبلاً جدا شده است، دوباره به طور رسمی ضمیمه می‌کند.