معنی فارسی reapprove

B1

تأیید مجدد، عمل تأیید دوباره چیزی.

To approve something again.

example
معنی(example):

شما باید پس از ویرایش‌ها، دوباره سند را تأیید کنید.

مثال:

You need to reapprove the document after the edits.

معنی(example):

کمیته رأی به تأیید مجدد پیشنهاد تجدید نظر شده داد.

مثال:

The committee voted to reapprove the revised proposal.

معنی فارسی کلمه reapprove

: معنی reapprove به فارسی

تأیید مجدد، عمل تأیید دوباره چیزی.