معنی فارسی reascendancy

C1

بازگشت به موقعیت یا قدرتی بالا.

The act of regaining a dominant position.

example
معنی(example):

بازگشت قدرت این حزب در سیاست همه را حیرت‌زده کرد.

مثال:

The party's reascendancy in politics surprised everyone.

معنی(example):

بازگشت قدرت ارزش‌های سنتی قابل توجه است.

مثال:

The reascendancy of traditional values is notable.

معنی فارسی کلمه reascendancy

: معنی reascendancy به فارسی

بازگشت به موقعیت یا قدرتی بالا.