معنی فارسی reassociate
B1دوباره مرتبط کردن، ارتباط مجدد برقرار کردن بین افراد یا گروهها.
To connect or relate to someone or something again.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید کسانی را که مهارتهای مشابه دارند دوباره مرتبط کنید.
مثال:
You should reassociate those with similar skills.
معنی(example):
زمان آن است که اعضای تیم را پس از سازماندهی مجدد دوباره مرتبط کنید.
مثال:
It's time to reassociate the team members after the reorganization.
معنی فارسی کلمه reassociate
:
دوباره مرتبط کردن، ارتباط مجدد برقرار کردن بین افراد یا گروهها.