معنی فارسی reast

B1

باقیمانده به معنای بخش یا باقی‌مانده چیزی است.

Remaining part; what is left over.

example
معنی(example):

باقیمانده غذا بسیار خوشمزه بود.

مثال:

The reast of the meal was delicious.

معنی(example):

پس از ضیافت، بقیه را با هم لذت بردیم.

مثال:

After the feast, we enjoyed the reast together.

معنی فارسی کلمه reast

: معنی reast به فارسی

باقیمانده به معنای بخش یا باقی‌مانده چیزی است.