معنی فارسی reavowed
B1فعل گذشته 'دوباره تأیید کردن'، اشاره به اقدام تأیید یا تصدیق دوباره یک وعده یا تعهد.
The past tense of 'reavow', indicating the action of reaffirming or acknowledging something again.
- VERB
example
معنی(example):
آنها پس از جلسه وفاداری خود را به این دلیل دوباره تأیید کردند.
مثال:
They had reavowed their loyalty to the cause after the meeting.
معنی(example):
رهبر پس از چالشها، به تیمش دوباره متعهد شد.
مثال:
The leader reavowed his dedication to the team after the challenges.
معنی فارسی کلمه reavowed
:
فعل گذشته 'دوباره تأیید کردن'، اشاره به اقدام تأیید یا تصدیق دوباره یک وعده یا تعهد.