معنی فارسی reavow

B1

دوباره تصدیق یا تأیید کردن چیزی، به ویژه یک تعهد یا قول.

To affirm or acknowledge something again, especially a commitment or vow.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که دوباره تعهد خود را به پروژه اعلام کند.

مثال:

He decided to reavow his commitment to the project.

معنی(example):

او در حین مصاحبه عشق خود به زادگاهش را دوباره اعلام کرد.

مثال:

She reavowed her love for her hometown during the interview.

معنی فارسی کلمه reavow

: معنی reavow به فارسی

دوباره تصدیق یا تأیید کردن چیزی، به ویژه یک تعهد یا قول.