معنی فارسی reballoted
B1دوباره رأیگیری، فرایند ثبت مجدد رأیها در یک انتخابات یا نظرسنجی، معمولاً برای تأمین دقت یا پاسخگویی به شکایات اجرا میشود.
The process of conducting a vote again, often to resolve issues or ensure accuracy.
- VERB
example
معنی(example):
کمیته تصمیم گرفت که رأیگیری دوباره انجام شود.
مثال:
The committee decided to have the vote reballoted.
معنی(example):
پس از شکایات، انتخابات دوباره رأیگیری شد تا اطمینان حاصل شود که عادلانه است.
مثال:
After the complaints, the election was reballoted to ensure fairness.
معنی فارسی کلمه reballoted
:
دوباره رأیگیری، فرایند ثبت مجدد رأیها در یک انتخابات یا نظرسنجی، معمولاً برای تأمین دقت یا پاسخگویی به شکایات اجرا میشود.