معنی فارسی rebankruptcy

B1

فرآیند دوباره ورشکسته شدن، شامل مراحل قانونی و مالی مرتبط با ورشکستگی مجدد.

The process of declaring bankruptcy again, often involving legal complexities.

example
معنی(example):

فرآیند دوباره ورشکستگی به دلیل مسائل قانونی جاری پیچیده بود.

مثال:

The rebankruptcy process was complicated by ongoing legal issues.

معنی(example):

او برای دوباره ورشکسته شدن درخواست داد تا مشکلات مالی خود را دوباره مدیریت کند.

مثال:

He filed for rebankruptcy to handle his financial troubles once more.

معنی فارسی کلمه rebankruptcy

: معنی rebankruptcy به فارسی

فرآیند دوباره ورشکسته شدن، شامل مراحل قانونی و مالی مرتبط با ورشکستگی مجدد.