معنی فارسی rebroaden

B1

گسترده‌تر کردن یا باز کردن مجدد مرزها و افق‌های دید.

To broaden again or to expand the scope.

example
معنی(example):

ما باید دیدگاه خود را در مورد این موضوع بازتر کنیم.

مثال:

We need to rebroaden our perspective on the issue.

معنی(example):

این پیشنهاد هدفش گسترش بیشتر دامنه پروژه است.

مثال:

The proposal aims to rebroaden the scope of the project.

معنی فارسی کلمه rebroaden

: معنی rebroaden به فارسی

گسترده‌تر کردن یا باز کردن مجدد مرزها و افق‌های دید.