معنی فارسی rebuked
B1سرزنش شده، به کسی که به خاطر خطا یا اشتباهش به او انتقاد شده است، اطلاق می‌شود.
Criticized or reprimanded by someone, usually in authority.
- verb
verb
معنی(verb):
To criticise harshly; to reprove.
مثال:
O Lord, do not rebuke me in Your anger or discipline me in Your wrath. (Psalm 6, BSB)
example
معنی(example):
او به خاطر عدم رعایت مهلت توسط رئیسش سرزنش شد.
مثال:
He was rebuked by his boss for not meeting the deadline.
معنی(example):
کودکان به خاطر شلوغی بیش از حد در کلاس سرزنش شدند.
مثال:
The children were rebuked for being too noisy in class.
معنی فارسی کلمه rebuked
:
سرزنش شده، به کسی که به خاطر خطا یا اشتباهش به او انتقاد شده است، اطلاق می‌شود.
