معنی فارسی recalcine
B1دوباره کلسینه کردن یک ماده، به معنای گرم کردن آن برای تغییر ویژگیها.
To subject a material to calcination again, usually to modify its properties.
- VERB
example
معنی(example):
آنها نیاز داشتند تا دسته را دوباره کلسینه کنند تا کیفیت را افزایش دهند.
مثال:
They needed to recalcine the batch to enhance quality.
معنی(example):
دوباره کلسینه کردن ماده خواص آن را بهبود میبخشد.
مثال:
To recalcine the material will improve its properties.
معنی فارسی کلمه recalcine
:
دوباره کلسینه کردن یک ماده، به معنای گرم کردن آن برای تغییر ویژگیها.