معنی فارسی recarved

B1

بازبخشی شده، مربوط به چیزی که مجدداً کنده‌کاری شده است.

Having been carved again or anew, typically to enhance appearance.

example
معنی(example):

مجسمه بازبخشی شده همه را در گالری تحت تاثیر قرار داد.

مثال:

The recarved sculpture impressed everyone at the gallery.

معنی(example):

پس از اینکه مجسمه بازبخشی شد، قطعه قدیمی کاملاً متفاوت به نظر می‌رسید.

مثال:

After it was recarved, the old piece looked completely different.

معنی فارسی کلمه recarved

: معنی recarved به فارسی

بازبخشی شده، مربوط به چیزی که مجدداً کنده‌کاری شده است.