معنی فارسی rechange

B1

تغییر یا تعویض مجدد یک چیز برای بهبود عملکرد.

To change something again, typically to improve functionality.

example
معنی(example):

لطفاً باتری را در کنترل از راه دور تعویض کنید.

مثال:

Please rechange the battery in the remote control.

معنی(example):

ما معمولاً باید فیلترها را در واحد تهویه هوا تعویض کنیم.

مثال:

We often have to rechange the filters in the air conditioning unit.

معنی فارسی کلمه rechange

: معنی rechange به فارسی

تغییر یا تعویض مجدد یک چیز برای بهبود عملکرد.