معنی فارسی rechanged
B1تعویض مجدد یک چیز به معنای به روز کردن یا تغییر آن به شرایط بهتر است.
Changed again; typically refers to a specific item that has been replaced or adjusted.
- VERB
example
معنی(example):
لامپها پس از سوختن تعویض شدند.
مثال:
The bulbs were rechanged after they burned out.
معنی(example):
تنظیمات برای بهینهسازی عملکرد دوباره تغییر کرد.
مثال:
The settings were rechanged to optimize performance.
معنی فارسی کلمه rechanged
:
تعویض مجدد یک چیز به معنای به روز کردن یا تغییر آن به شرایط بهتر است.