معنی فارسی rechisel
B1دوباره چکشکاری، عمل اصلاح یا بهبود جزئیات یک اثر هنری.
To carve or shape something again with a chisel, often for refinement.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند مجبور شد مجسمه را دوباره چکشکاری کند تا جزئیات را اصلاح کند.
مثال:
The artist had to rechisel the statue to fix the details.
معنی(example):
بعد از اشتباه، او نیاز داشت تا اثر هنری را دوباره چکشکاری کند تا انتظارات مشتری را برآورده کند.
مثال:
After the mistake, he needed to rechisel the artwork to meet the client's expectations.
معنی فارسی کلمه rechisel
:
دوباره چکشکاری، عمل اصلاح یا بهبود جزئیات یک اثر هنری.