معنی فارسی recidivating
B1فرایند یا عمل بازگشت به رفتارهای مجرمانه
The act of reverting to criminal behavior.
- verb
verb
معنی(verb):
To return to criminal behaviour; to relapse
example
معنی(example):
روند بازگشت مجدد به جرم برای سازمانهای اجرای قانون نگرانکننده است.
مثال:
The trend of recidivating is a concern for law enforcement agencies.
معنی(example):
برنامههایی برای رسیدگی به مشکل بازگشت مجدد به جرم لازم است.
مثال:
Programs are needed to address the issue of recidivating.
معنی فارسی کلمه recidivating
:
فرایند یا عمل بازگشت به رفتارهای مجرمانه