معنی فارسی recitativo
B1نوعی موسیقی بصری که به گفتار نزدیک است و برای پیشبرد داستان استفاده میشود.
A singing style that is close to speech and is used to advance the plot in opera.
- noun
noun
معنی(noun):
A recitative.
example
معنی(example):
آهنگساز یک رچیتاتیو برای اوج اوپرا نوشت.
مثال:
The composer wrote a recitativo for the opera's climax.
معنی(example):
رچیتاتیو در روایت داستان اوپرا ضروری است.
مثال:
Recitativo is essential in telling the story of the opera.
معنی فارسی کلمه recitativo
:
نوعی موسیقی بصری که به گفتار نزدیک است و برای پیشبرد داستان استفاده میشود.