معنی فارسی recollectedly

B1

به شکلی که به یاد آورده شود، به ویژه در بیان احساسات و تجربیات

In a way that is remembered, particularly when sharing feelings and experiences.

example
معنی(example):

او با لبخند، از دوران کودکی خود به یاد آورده صحبت کرد.

مثال:

He spoke about his childhood recollectedly, with a smile.

معنی(example):

آنها تجربیات خود را در طول همایش به یاد آورده به اشتراک گذاشتند.

مثال:

They shared their experiences recollectedly during the reunion.

معنی فارسی کلمه recollectedly

: معنی recollectedly به فارسی

به شکلی که به یاد آورده شود، به ویژه در بیان احساسات و تجربیات