معنی فارسی recommenced

B1

دوباره شروع کردن به انجام کاری که قبلاً متوقف شده بود.

To begin something again after it has been stopped.

verb
معنی(verb):

To begin again.

example
معنی(example):

این پروژه پس از تعطیلات دوباره آغاز شد.

مثال:

The project was recommenced after the holiday.

معنی(example):

پس از وقفه، تیم کار خود را دوباره آغاز کرد.

مثال:

After a break, the team recommenced their work.

معنی فارسی کلمه recommenced

: معنی recommenced به فارسی

دوباره شروع کردن به انجام کاری که قبلاً متوقف شده بود.