معنی فارسی reconcentrating
B1تجمع مجدد منابع یا تلاشها برای بهبود کارایی یا تمرکز بر روی نکات مهم.
To gather or concentrate again, especially resources or efforts.
- VERB
example
معنی(example):
دولت در حال بازتجمیع منابع برای بهبود بهداشت عمومی است.
مثال:
The government is reconcentrating resources to improve public health.
معنی(example):
سازمان در حال بازتجمیع تلاشهای خود بر روی پروژههای اصلی است.
مثال:
The organization is reconcentrating its efforts on core projects.
معنی فارسی کلمه reconcentrating
:
تجمع مجدد منابع یا تلاشها برای بهبود کارایی یا تمرکز بر روی نکات مهم.