معنی فارسی reconciliatiory

B2

آشتی‌طلبانه، ویژگی یا وضعیت چیزی که هدف آن آشتی یا کاهش تنش است.

Intended to reconcile or bring about harmony; aimed at making peace.

example
معنی(example):

حركت آشتی‌طلبانه او به بهبود رابطه آنها کمک کرد.

مثال:

His reconciliatory gesture helped mend their relationship.

معنی(example):

لحن آشتی‌طلبانه ایمیل او تنش‌ها را کم کرد.

مثال:

The reconciliatory tone of her email eased tensions.

معنی فارسی کلمه reconciliatiory

: معنی reconciliatiory به فارسی

آشتی‌طلبانه، ویژگی یا وضعیت چیزی که هدف آن آشتی یا کاهش تنش است.