معنی فارسی reconnecting
B1دوباره ارتباط برقرار کردن، به معنای تلاش برای برقراری ارتباط با چیزهایی که قبلاً وجود داشتهاند.
The act of establishing connections again, often to revive old relationships or ideas.
- verb
verb
معنی(verb):
To connect again or differently.
example
معنی(example):
دوباره ارتباط برقرار کردن با ریشههای من یک فرآیند درمانی بوده است.
مثال:
Reconnecting with my roots has been a healing process.
معنی(example):
تیم در حال دوباره ارتباط برقرار کردن با پروژههای گذشته برای الهام گرفتن از ایدههای جدید است.
مثال:
The team is reconnecting with past projects to inspire new ideas.
معنی فارسی کلمه reconnecting
:
دوباره ارتباط برقرار کردن، به معنای تلاش برای برقراری ارتباط با چیزهایی که قبلاً وجود داشتهاند.