معنی فارسی reconquering

B1

فرایند به دست آوردن دوباره، به ویژه در زمینه جنگ یا فعالیت‌های شخصی.

The act of regaining control of something lost over time.

verb
معنی(verb):

To conquer again.

example
معنی(example):

فرایند تسخیر دوباره ممکن است سال‌ها طول بکشد.

مثال:

The process of reconquering can take many years.

معنی(example):

او بر روی تسخیر دوباره رویاهای کودکی‌اش تمرکز کرده است.

مثال:

He is focused on reconquering his childhood dreams.

معنی فارسی کلمه reconquering

: معنی reconquering به فارسی

فرایند به دست آوردن دوباره، به ویژه در زمینه جنگ یا فعالیت‌های شخصی.