معنی فارسی reconstructive
B2ترمیمی، مربوط به بهبود و ترمیم، به ویژه در زمینه پزشکی.
Related to or involving the process of reconstructing something.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Which reconstructs
example
معنی(example):
او جراحی ترمیمی داشت تا بعد از حادثه ظاهر خود را بهبود بخشد.
مثال:
She had reconstructive surgery to improve her appearance after the accident.
معنی(example):
تکنیک‌های ترمیمی در پزشکی برای تعمیر جراحات اهمیت دارند.
مثال:
Reconstructive techniques are important in medicine for repairing injuries.
معنی فارسی کلمه reconstructive
:
ترمیمی، مربوط به بهبود و ترمیم، به ویژه در زمینه پزشکی.
