معنی فارسی recontextualised
B2قرار داده شدن چیزی در بافت جدید برای تغییر درک یا مفهوم آن
Placed into a new context to change or clarify its meaning.
- verb
verb
معنی(verb):
To set in a new context.
example
معنی(example):
متن تاریخی برای مخاطبان مدرن دوباره در بافت جدیدی قرار داده شد.
مثال:
The historical text was recontextualised for the modern audience.
معنی(example):
یافتههای او در زمینه اسناد اخیر دوباره در بافت جدیدی قرار داده شد.
مثال:
His findings were recontextualised in the context of recent studies.
معنی فارسی کلمه recontextualised
:
قرار داده شدن چیزی در بافت جدید برای تغییر درک یا مفهوم آن