معنی فارسی reconvalescent

B2

به کسی گفته می‌شود که در حال بهبود از یک بیماری یا جراحت است.

Someone who is recovering from illness or injury.

example
معنی(example):

بیمار بهبود یافته به آرامی قدرت خود را به دست می‌آورد.

مثال:

The reconvalescent patient was slowly regaining strength.

معنی(example):

پس از جراحی، او احساس بهبودی کرد و آماده بازگشت به روال خود بود.

مثال:

After surgery, she felt reconvalescent and ready to return to her routine.

معنی فارسی کلمه reconvalescent

: معنی reconvalescent به فارسی

به کسی گفته می‌شود که در حال بهبود از یک بیماری یا جراحت است.