معنی فارسی recooper

B1

بهبودی و استراحت دوباره بعد از خستگی.

To return to a state of good health or strength.

example
معنی(example):

او بعد از یک هفته طولانی به بازیابی نیاز دارد.

مثال:

He needs to recooper after a long week.

معنی(example):

بازیابی بعد از یک دوره شلوغ بسیار مهم است.

مثال:

Recoopering is essential after such a busy period.

معنی فارسی کلمه recooper

: معنی recooper به فارسی

بهبودی و استراحت دوباره بعد از خستگی.